معنی فارسی squarrous
B1شکل و شمایل غیرطبیعی و مربع.
Having an oddly square shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل مربعوار گیاه توجه من را جلب کرد.
مثال:
The squarrous shape of the plant drew my attention.
معنی(example):
او میز را با شکلی مربعوار طراحی کرد.
مثال:
He designed the table with a squarrous form.
معنی فارسی کلمه squarrous
:
شکل و شمایل غیرطبیعی و مربع.