معنی فارسی squashiest

B1

فشرده‌ترین، به معنای نرم و قابل فشرده شدن، غالباً در توصیف چیزهایی که بسیار نرم و چروکیده هستند، استفاده می‌شود.

The most soft and yielding to pressure.

adjective
معنی(adjective):

Easily squashed when pressed.

مثال:

a squashy tomato

معنی(adjective):

Resembling a bog or marsh underfoot.

example
معنی(example):

این بالش نرم‌ترین و فشرده‌ترین است که تا به حال داشته‌ام.

مثال:

This pillow is the squashiest one I've ever owned.

معنی(example):

از بین همه میوه‌ها، فشرده‌ترین، کدو تنبل رسیده است.

مثال:

Of all the fruits, the squashiest is the ripe pumpkin.

معنی فارسی کلمه squashiest

: معنی squashiest به فارسی

فشرده‌ترین، به معنای نرم و قابل فشرده شدن، غالباً در توصیف چیزهایی که بسیار نرم و چروکیده هستند، استفاده می‌شود.