معنی فارسی squattered
B1نشسته، به معنای سکنی گزیدن در مکانی بدون اجازه، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا اقتصادی است.
Having settled or taken residence, often illegally, in a place.
- VERB
example
معنی(example):
این منطقه توسط چندین خانواده که به دنبال پناهگاه بودند، نشسته شد.
مثال:
The area was squattered by several families seeking shelter.
معنی(example):
آنها به مدت چند هفته در زمین خالی نشسته بودند تا اینکه متوجه شدند.
مثال:
They had squattered in the empty lot for weeks before being noticed.
معنی فارسی کلمه squattered
:
نشسته، به معنای سکنی گزیدن در مکانی بدون اجازه، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا اقتصادی است.