معنی فارسی squeel
B1صدایی بلند و ناخوشایند که معمولاً به عنوان نشانهای از هیجان یا ترس ایجاد میشود.
A loud, sharp sound made in excitement or fright.
- INTERJECTION
example
معنی(example):
وقتی بچه تولهسگ را دید، صدای جیغ شادی کشید.
مثال:
The child let out a squeel of delight when he saw the puppy.
معنی(example):
او وقتی که ترن هوایی پایین میرفت، جیغ کشید.
مثال:
She gave a squeel as the roller coaster dropped.
معنی فارسی کلمه squeel
:
صدایی بلند و ناخوشایند که معمولاً به عنوان نشانهای از هیجان یا ترس ایجاد میشود.