معنی فارسی squibling
B1اسکوئیبلینگ به معنی یک حیوان کوچک و بازیگوش است که معمولا در طبیعت یافت میشود.
A playful or small creature, often used to refer to a pet or a young animal.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک اسکوئیبلینگ را در باغ دید.
مثال:
She saw a squibling in the garden.
معنی(example):
اسکوئیبلینگ در کنار گلها بازی میکرد.
مثال:
The squibling was playing by the flowers.
معنی فارسی کلمه squibling
:
اسکوئیبلینگ به معنی یک حیوان کوچک و بازیگوش است که معمولا در طبیعت یافت میشود.