معنی فارسی squiffiest

B1

بسیار نرم و ناپایدار، می‌تواند نشان‌دهنده راحتی یا ناآرامی باشد.

The most soft and unsteady, which can indicate comfort or instability.

adjective
معنی(adjective):

Slightly drunk or intoxicated; tipsy

معنی(adjective):

Crooked, askew; awry

example
معنی(example):

این نرم‌ترین مبل است که تا به حال روی آن نشسته‌ام.

مثال:

This is the squiffiest sofa I've ever sat on.

معنی(example):

او ادعا می‌کند که نرم‌ترین تخت‌ها بهترین خواب را فراهم می‌کنند.

مثال:

He claims the squiffiest beds provide the best sleep.

معنی فارسی کلمه squiffiest

: معنی squiffiest به فارسی

بسیار نرم و ناپایدار، می‌تواند نشان‌دهنده راحتی یا ناآرامی باشد.