معنی فارسی squillagee
B1سکلیجی، یک نوع از موجودات خیالی که در افسانهها به آن اشاره میشود و معمولاً به شکلهای مختلفی توصیف میشود.
A fictional creature often referenced in mythology, usually described in various forms.
- OTHER
example
معنی(example):
سکلیجی به طرز زیبا در جشنواره رقصید.
مثال:
The squillagee danced gracefully at the festival.
معنی(example):
همه از سبک منحصر به فرد سکلیجی تحسین کردند.
مثال:
Everyone admired the squillagee's unique style.
معنی فارسی کلمه squillagee
:
سکلیجی، یک نوع از موجودات خیالی که در افسانهها به آن اشاره میشود و معمولاً به شکلهای مختلفی توصیف میشود.