معنی فارسی squillageing

B1

فرآیند سکلیجی کردن، که به آن خلاقیت و نوآوری در حیطه‌های مختلف اطلاق می‌شود.

The process of creatively innovating or expressing oneself in various fields.

example
معنی(example):

او از سکلیجی کردن در کلاس هنر لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys squillageing in the art class.

معنی(example):

سکلیجی کردن به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا خلاقیت خود را بیان کنند.

مثال:

Squillageing helps students express their creativity.

معنی فارسی کلمه squillageing

: معنی squillageing به فارسی

فرآیند سکلیجی کردن، که به آن خلاقیت و نوآوری در حیطه‌های مختلف اطلاق می‌شود.