معنی فارسی squireship
B1سیرشپ، وضعیت یا مقام یک سویی، به ویژه در دورهای که فرد در حال آموزش برای تبدیل شدن به شوالیه است.
The position or rank of being a squire.
- NOUN
example
معنی(example):
سفری او به سمت شوالیت با سیرشپ شوالیه آغاز شد.
مثال:
His journey to knighthood began with a squire's squireship.
معنی(example):
سیرشپ شوالیه شامل آموزش در نبرد و آداب بود.
مثال:
The squire's squireship included training in combat and etiquette.
معنی فارسی کلمه squireship
:
سیرشپ، وضعیت یا مقام یک سویی، به ویژه در دورهای که فرد در حال آموزش برای تبدیل شدن به شوالیه است.