معنی فارسی squirtingly

B1

به‌طرز پاشیدگی، به حالتی اشاره دارد که در آن مایعات به‌صورت پاشیده وارد فضا می‌شوند.

In a manner characterized by squirting or spraying.

example
معنی(example):

آب در مهمانی به‌طرز جالبی پاشیده می‌شد.

مثال:

The water was squirtingly fun at the party.

معنی(example):

ما در استخر زمان فوق‌العاده‌ای را با پاشیدگی آب گذراندیم.

مثال:

We had a squirtingly good time at the pool.

معنی فارسی کلمه squirtingly

: معنی squirtingly به فارسی

به‌طرز پاشیدگی، به حالتی اشاره دارد که در آن مایعات به‌صورت پاشیده وارد فضا می‌شوند.