معنی فارسی stabulate
B1عملی که در آن اطلاعات یا دادهها را به صورت سیستماتیک ترتیب میدهند.
To arrange data systematically.
- VERB
example
معنی(example):
به دستهبندی دادهها به معنای منظم کردن آنها است.
مثال:
To stabulate the data means to arrange it systematically.
معنی(example):
آنها برای دستهبندی یافتههای مختلف از مطالعه کار کردند.
مثال:
They worked to stabulate the various findings from the study.
معنی فارسی کلمه stabulate
:
عملی که در آن اطلاعات یا دادهها را به صورت سیستماتیک ترتیب میدهند.