معنی فارسی stagery

B1

صحنه‌نویسی یا اداره صحنه، به معنی سازماندهی و برنامه‌ریزی فضای یک رویداد.

The arrangement or organization of a stage or event settings.

example
معنی(example):

صحنه‌بندی رویداد بسیار برجسته و خوب سازماندهی شده بود.

مثال:

The stagery of the event was impressive and well-organized.

معنی(example):

هر جزئیات صحنه‌بندی با دقت برنامه‌ریزی شده بود.

مثال:

Every detail of the stagery was carefully planned.

معنی فارسی کلمه stagery

: معنی stagery به فارسی

صحنه‌نویسی یا اداره صحنه، به معنی سازماندهی و برنامه‌ریزی فضای یک رویداد.