معنی فارسی stagged
B1stagged، واژهای که به صورت مرحلهای شدن یا به طور خاص تغییر شکل دادن اشاره دارد.
To divide into stages or segments.
- verb
verb
معنی(verb):
To act as a "stag", an irregular dealer in stocks.
معنی(verb):
To watch; to dog, or keep track of.
example
معنی(example):
تیم پیشرفت خود را به صورت مرحلهای انجام داد تا مطمئن شود که در مسیر درست باقی بماند.
مثال:
The team stagged their progress to ensure they stayed on track.
معنی(example):
پس از طوفان، درختان به صورت مرحلهای خراب شده بودند و نیاز به هرس داشتند.
مثال:
After the storm, the trees were stagged and needed trimming.
معنی فارسی کلمه stagged
:
stagged، واژهای که به صورت مرحلهای شدن یا به طور خاص تغییر شکل دادن اشاره دارد.