معنی فارسی staggy
B1استاگی به شرایطی اشاره دارد که در آن موجوداتی مانند آهو وجود دارند یا زمین ناهموار و پر از موانع است.
Describing an area that is abundant in stags or deer, often characterized by rough terrain.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنگل استاگی پر از آهو بود.
مثال:
The staggy forest was filled with deer.
معنی(example):
زمین استاگی راه رفتن را سخت کرده بود.
مثال:
The staggy terrain made it difficult to walk.
معنی فارسی کلمه staggy
:
استاگی به شرایطی اشاره دارد که در آن موجوداتی مانند آهو وجود دارند یا زمین ناهموار و پر از موانع است.