معنی فارسی stalkily

B1

به طرز ساقه‌دار، به معنای راه رفتن با حالتی بلند و باریک که باعث جلب توجه می‌شود.

In a manner that is tall and narrow, often attracting attention.

example
معنی(example):

او به طور ساقه‌دار از میان میدان عبور کرد و توجه‌ها را به خود جلب کرد.

مثال:

He walked stalkily through the field, drawing attention.

معنی(example):

این حیوان به طور ساقه‌دار حرکت کرد و تقریباً با علف‌های بلند ترکیب شد.

مثال:

The animal moved stalkily, almost blending with the tall grass.

معنی فارسی کلمه stalkily

: معنی stalkily به فارسی

به طرز ساقه‌دار، به معنای راه رفتن با حالتی بلند و باریک که باعث جلب توجه می‌شود.