معنی فارسی standage
B1مفهوم فنی که به نشانهگذاری و قرارگیری درست در زمینههای مختلف اشاره دارد.
The construction or position of a support or base for something.
- NOUN
example
معنی(example):
پایهگذاری ساختمان برای بررسی ثبات آن آزمایش شد.
مثال:
The standage of the building was tested for its stability.
معنی(example):
ما درباره پایهگذاری صحیحی که برای ساخت و ساز لازم است آموختیم.
مثال:
We learned about the proper standage needed for construction.
معنی فارسی کلمه standage
:
مفهوم فنی که به نشانهگذاری و قرارگیری درست در زمینههای مختلف اشاره دارد.