معنی فارسی standardizing
B1استانداردسازی، ایجاد روندها یا پروسه‌هایی که نحوه عملکرد یا کیفیتی یکسان دارند.
The act of making things conform to a standard.
- verb
verb
معنی(verb):
To establish a standard consisting of regulations for how something is to be done across an organization.
معنی(verb):
To make to conform to a standard.
معنی(verb):
To check for conformance with a standard.
example
معنی(example):
فرایند استانداردسازی برنامه درسی چندین ماه طول کشید.
مثال:
The process of standardizing the curriculum took several months.
معنی(example):
شرکت‌ها برای بهبود بهره‌وری در حال استانداردسازی رویه‌های خود هستند.
مثال:
Companies are standardizing their procedures to improve efficiency.
معنی فارسی کلمه standardizing
:
استانداردسازی، ایجاد روندها یا پروسه‌هایی که نحوه عملکرد یا کیفیتی یکسان دارند.
