معنی فارسی standi

B1

جایی برای ایستادن یا نقش یک ایستگاه را دارد.

A position or place where one stands, often for observation or exhibiting something.

example
معنی(example):

هنرمند در جشنواره یک ایستگاه داشت تا آثارش را به نمایش بگذارد.

مثال:

The artist had a standi at the parade to showcase her work.

معنی(example):

او یک ایستگاه دنج در پارک پیدا کرد تا کتابش را بخواند.

مثال:

She found a cozy standi in the park to read her book.

معنی فارسی کلمه standi

: معنی standi به فارسی

جایی برای ایستادن یا نقش یک ایستگاه را دارد.