معنی فارسی star-crossed
B2 /ˈstɑɹˌkɹɔst/درباره افرادی که به دلیل حوادث و شرایط، نتوانند به عشقشان برسند.
Destined to fail in love due to adverse circumstances.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Ill-fated by destiny, the fate of the person being “written in the stars”.
مثال:
The star-crossed lovers looked into each other's eyes, before dying.
example
معنی(example):
عاشقان سرنوشتی بودند که مقدر بود از هم جدا شوند.
مثال:
The star-crossed lovers were destined to be apart.
معنی(example):
در این داستان، زوج سرنوشت‌ساز با چالش‌های زیادی روبرو شدند.
مثال:
In the story, the star-crossed couple faced many challenges.
معنی فارسی کلمه star-crossed
:
درباره افرادی که به دلیل حوادث و شرایط، نتوانند به عشقشان برسند.
