معنی فارسی starky
B1به معنای ضربه یا نقیض، به طور واضح یا طراحی خاص در نظر گرفته میشود.
Unequivocal or sharp in appearance; very distinct.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منظرهی سرد به شدت زیبا در زمستان به نظر میرسید.
مثال:
The starky landscape looked beautiful in the winter.
معنی(example):
او دختری لباس تنگ پوشیده بود که در میان جمعیت جلب توجه میکرد.
مثال:
She wore a starky dress that stood out in the crowd.
معنی فارسی کلمه starky
:
به معنای ضربه یا نقیض، به طور واضح یا طراحی خاص در نظر گرفته میشود.