معنی فارسی starrify

B1

به معنای تبدیل کردن یا تزئین کردن چیزی به روشی که ویژه یا درخشان به نظر برسد.

To make something star-like or to embellish it to stand out and seem special.

example
معنی(example):

هنرمند هدف داشت تا دنیای معمولی اطرافش را ستاره‌ای کند.

مثال:

The artist aimed to starrify the mundane world around her.

معنی(example):

ما می‌توانیم لحظات عادی را با خلاقیت ستاره‌ای کنیم.

مثال:

We can starrify ordinary moments with creativity.

معنی فارسی کلمه starrify

: معنی starrify به فارسی

به معنای تبدیل کردن یا تزئین کردن چیزی به روشی که ویژه یا درخشان به نظر برسد.