معنی فارسی start-off
B1شروع کردن یک فعالیت و یا روند به شکلی خاص.
To begin or commence something.
- VERB
example
معنی(example):
بیایید جلسه را با یک معرفی سریع آغاز کنیم.
مثال:
Let's start off the meeting with a quick introduction.
معنی(example):
شما باید مقالهتان را با یک بیانیه قوی آغاز کنید.
مثال:
You should start off your essay with a strong thesis statement.
معنی فارسی کلمه start-off
:
شروع کردن یک فعالیت و یا روند به شکلی خاص.