معنی فارسی starven
B1به معنای اینکه کسی یا چیزی نسبت به غذا و مواد غذایی بسیار نیاز دارد و به شدت تحت فشار است.
To experience a severe lack of food, leading to hunger.
- VERB
example
معنی(example):
روستاییان میترسیدند که بدون کمک گرسنه شوند.
مثال:
The villagers feared they would starven without aid.
معنی(example):
پس از چند روز بدون غذا، او شروع به گرسنه شدن کرد.
مثال:
After days with no food, he began to starven.
معنی فارسی کلمه starven
:
به معنای اینکه کسی یا چیزی نسبت به غذا و مواد غذایی بسیار نیاز دارد و به شدت تحت فشار است.