معنی فارسی stay-up
B1بیدار ماندن، در حالتی که معمولاً باید خواب باشید، بهویژه در شب.
To remain awake, especially during nighttime when one would typically sleep.
- VERB
example
معنی(example):
من باید تا دیروقت بیدار بمانم تا تکالیفم را تمام کنم.
مثال:
I need to stay up late to finish my homework.
معنی(example):
او دوست دارد در تعطیلات آخر هفته بیدار بماند تا فیلم تماشا کند.
مثال:
She likes to stay up during the weekends to watch movies.
معنی فارسی کلمه stay-up
:
بیدار ماندن، در حالتی که معمولاً باید خواب باشید، بهویژه در شب.