معنی فارسی staying power

B2

قدرت یا توانایی ادامه دادن یا ماندن در یک موقعیت یا شرایط خاص، به ویژه در مواجهه با چالش‌ها و سختی‌ها.

The ability to maintain success or popularity over a long period.

noun
معنی(noun):

Endurance, the ability to continue at something for a long period of time.

example
معنی(example):

خواننده با باقی ماندن محبوب برای سال‌های متمادی، قدرت ماندگاری خود را نشان داد.

مثال:

The singer showed staying power by remaining popular for many years.

معنی(example):

قدرت ماندگاری ورزشکار به او کمک کرد تا با وجود چالش‌ها، مسابقه را تمام کند.

مثال:

The athlete's staying power helped him finish the race despite the challenges.

معنی فارسی کلمه staying power

: معنی staying power به فارسی

قدرت یا توانایی ادامه دادن یا ماندن در یک موقعیت یا شرایط خاص، به ویژه در مواجهه با چالش‌ها و سختی‌ها.