معنی فارسی steermanship
B2مهارتها و دانش لازم برای هدایت مؤثر یک کشتی یا وسیله نقلیه آبی.
The skill and knowledge required to steer a ship effectively.
- NOUN
example
معنی(example):
مهارت هدایتگری یک مهارت اساسی برای یک کاپیتان موفق است.
مثال:
Steermanship is an essential skill for a successful captain.
معنی(example):
او در مدیریت خدمه کشتی مهارت بالایی در هدایتگری نشان داد.
مثال:
She demonstrated great steermanship in managing the ship's crew.
معنی فارسی کلمه steermanship
:
مهارتها و دانش لازم برای هدایت مؤثر یک کشتی یا وسیله نقلیه آبی.