معنی فارسی steevely

B1

به صورت مرتب یا به طرز خاصی تنظیم شده است.

Arranged neatly or in an orderly fashion.

example
معنی(example):

کتاب قدیمی به طرز مرتبی جلد شده بود.

مثال:

The old book was steevely bound.

معنی(example):

او به ترتیب مرتب باغ به زیبایی نگاه کرد.

مثال:

She admired the steevely arrangement of the garden.

معنی فارسی کلمه steevely

: معنی steevely به فارسی

به صورت مرتب یا به طرز خاصی تنظیم شده است.