معنی فارسی stem-the-tide
B1جلوگیری از یک روند یا تغییر منفی؛ مقابله با اوضاع بد و تلاش برای کاهش اثرات منفی.
To stop or slow down a negative trend or change.
- IDIOM
example
معنی(example):
جامعه به طور مشترک برای جلوگیری از طوفان منفیگرایی تلاش کرد.
مثال:
The community worked together to stem the tide of negativity.
معنی(example):
آنها سیاستهای جدیدی را برای جلوگیری از طوفان مهاجرت غیرقانونی اجرا کردند.
مثال:
They implemented new policies to stem the tide of illegal immigration.
معنی فارسی کلمه stem-the-tide
:
جلوگیری از یک روند یا تغییر منفی؛ مقابله با اوضاع بد و تلاش برای کاهش اثرات منفی.