معنی فارسی step in

B1

وارد شدن به یک موقعیت برای کمک یا دخالت در مواقعی که لازم است.

To become involved in a situation, typically to offer assistance.

verb
معنی(verb):

To act as a replacement or substitute.

معنی(verb):

To get involved; to act

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت وارد شود و به تیمی که دچار مشکل شده بود کمک کند.

مثال:

She decided to step in and help the struggling team.

معنی(example):

او مجبور شد وارد عمل شود زمانی که مدیر در دسترس نبود.

مثال:

He had to step in when the manager was unavailable.

معنی فارسی کلمه step in

: معنی step in به فارسی

وارد شدن به یک موقعیت برای کمک یا دخالت در مواقعی که لازم است.