معنی فارسی sternson
B1در برخی فرهنگها، به پسر بزرگ خانواده که مسئولیتهایی از قبیل هدایت خانواده را بر عهده دارد، گفته میشود.
A male descendant of a family, especially the eldest son who takes on family responsibilities.
- NOUN
example
معنی(example):
پسر جدی خانواده به خاطر رفتار سختگیرش شناخته شده بود.
مثال:
The sternson of the family was known for his strict behavior.
معنی(example):
در یک سنت استرنسون، پسر بزرگتر املاک را به ارث میبرد.
مثال:
In a sternson tradition, the eldest son inherits the estate.
معنی فارسی کلمه sternson
:
در برخی فرهنگها، به پسر بزرگ خانواده که مسئولیتهایی از قبیل هدایت خانواده را بر عهده دارد، گفته میشود.