معنی فارسی stibble
B1ریشهدار، نوعی از گیاه که معمولاً در کشاورزی و باغبانی اشاره به گیاهان کوچک و خرده دارد.
A stibble refers to a young plant or shoot, especially in agriculture.
- NOUN
example
معنی(example):
ریشهدار روی زمین کشاورز بلند شده بود.
مثال:
The stibble on the farmer's land had grown tall.
معنی(example):
یک ریشهدار میتواند نشانهای از خاک سالم باشد.
مثال:
A stibble can often be a sign of healthy soil.
معنی فارسی کلمه stibble
:
ریشهدار، نوعی از گیاه که معمولاً در کشاورزی و باغبانی اشاره به گیاهان کوچک و خرده دارد.