معنی فارسی stillish
B1آرامش نسبی، بدون حرکت کاملا، اما هنوز ممکن است تغییرات کوچکی وجود داشته باشد.
Somewhat still; not completely motionless, but with minimal movement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب کمی آرام بود و تنها یک لایه کوچک بر روی سطح آن دیده میشد.
مثال:
The water was stillish, with only a slight ripple on the surface.
معنی(example):
فضای اتاق کمی آرام بود که برای مطالعه عالی بود.
مثال:
The room had a stillish atmosphere, perfect for studying.
معنی فارسی کلمه stillish
:
آرامش نسبی، بدون حرکت کاملا، اما هنوز ممکن است تغییرات کوچکی وجود داشته باشد.