معنی فارسی stilty
B1چیزی که باریک و بلند باشد و به دلیل شکلش ناپایدار یا غیرمحکم تلقی شود.
Having long and thin legs or limbs, often resulting in instability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پایههای باریک و بلند میز آن را ناپایدار میکنند.
مثال:
The stilty legs of the table make it unstable.
معنی(example):
او پس از مصدومیت با راه رفتن ناپایدار حرکت کرد.
مثال:
He walked with a stilty gait after the injury.
معنی فارسی کلمه stilty
:
چیزی که باریک و بلند باشد و به دلیل شکلش ناپایدار یا غیرمحکم تلقی شود.