معنی فارسی stinkardly
B1بدبو، به معنای رفتار یا نهفته در بویی ناخوشایند، عموماً در مورد افراد یا اوضاع منفی به کار میرود.
Awkward or offensive behavior, typically in a foul-smelling context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به طور بدبو رفتار کرد و باعث ناراحتی همه شد.
مثال:
He behaved stinkardly, making everyone uncomfortable.
معنی(example):
نگرش بدبو در مهمانی مردم را دور کرد.
مثال:
The stinkardly attitude at the party drove people away.
معنی فارسی کلمه stinkardly
:
بدبو، به معنای رفتار یا نهفته در بویی ناخوشایند، عموماً در مورد افراد یا اوضاع منفی به کار میرود.