معنی فارسی stinty

B1

خسیس و محدود، به معنای داشتن دیدگاه و روش‌هایی که در آن صرفه‌جویی به شدت نشان داده می‌شود.

Characterized by stinginess or reluctance to share.

example
معنی(example):

روش‌های خسیس او در نحوه استفاده از کوپن‌ها واضح بود.

مثال:

His stinty ways were apparent in the way he used coupons.

معنی(example):

او نگرش خسیسی در به اشتراک‌گذاری غذایش داشت.

مثال:

She had a stinty attitude towards sharing her food.

معنی فارسی کلمه stinty

: معنی stinty به فارسی

خسیس و محدود، به معنای داشتن دیدگاه و روش‌هایی که در آن صرفه‌جویی به شدت نشان داده می‌شود.