معنی فارسی stipuled
B2به معنای تعیین یا مشخص کردن شرایط یا مقرراتی به شکلی رسمی.
Specified or required something in a formal agreement.
- VERB
example
معنی(example):
مدرک عواقب نقض قوانین را تعیین کرده بود.
مثال:
The document stipulated the consequences of breaking the rules.
معنی(example):
او تعیین کرد که تمام شرکتکنندگان باید به موقع برسند.
مثال:
She stipulated that all participants must arrive on time.
معنی فارسی کلمه stipuled
:
به معنای تعیین یا مشخص کردن شرایط یا مقرراتی به شکلی رسمی.