معنی فارسی stirk
C1 [stɝk]بچهگوسالهای که هنوز به سن کامل نرسیده است.
A young bull, particularly one that has not yet been castrated.
- noun
noun
معنی(noun):
A yearling cow; a young bullock or heifer.
example
معنی(example):
مزرعه یک بچهگوساله داشت که تقریباً برای فروش آماده بود.
مثال:
The farm had a stirk that was almost ready for sale.
معنی(example):
بچهگوساله در مرتع با خوشحالی دوید.
مثال:
The stirk ran around the pasture happily.
معنی فارسی کلمه stirk
:
بچهگوسالهای که هنوز به سن کامل نرسیده است.