معنی فارسی stirpiculturist
B1متخصصی که به مطالعه و بررسی نژادهای مختلف حیوانات میپردازد و تأثیر آنها را بر روی صفات نسلهای آینده تحلیل میکند.
A person who specializes in the breeding and ancestry of animals.
- NOUN
example
معنی(example):
یک استرپیکولتیوریست به مطالعه نسبنامههای حیوانات میپردازد.
مثال:
A stirpiculturist studies the ancestry of animals.
معنی(example):
استرپیکولتیوریست در بهبود برنامه پرورش کمک کرد.
مثال:
The stirpiculturist helped improve the breeding program.
معنی فارسی کلمه stirpiculturist
:
متخصصی که به مطالعه و بررسی نژادهای مختلف حیوانات میپردازد و تأثیر آنها را بر روی صفات نسلهای آینده تحلیل میکند.