معنی فارسی stirringly

B1

به معنای به شکلی موثر و احساسی که حس و هیجان را برانگیزد.

In a manner that arouses strong feelings or emotions.

example
معنی(example):

سخنران به طرز حرکتی درباره اهمیت اتحاد صحبت کرد.

مثال:

The speaker spoke stirringly about the importance of unity.

معنی(example):

موسیقی به طرز حرکتی نواخته شد و همه را به گریه انداخت.

مثال:

The music played stirringly, moving everyone to tears.

معنی فارسی کلمه stirringly

: معنی stirringly به فارسی

به معنای به شکلی موثر و احساسی که حس و هیجان را برانگیزد.