معنی فارسی stirrupwise

B1

به معنای در روش یا ترتیب مشابه رکاب، معمولاً در زمینه‌های مرتبط با سوارکاری و کنترل حرکات.

In a manner pertaining to stirrups; often used to describe positioning or arrangement.

example
معنی(example):

او وضعیت خود را به‌طور مناسبی مانند رکاب تنظیم کرد تا کنترل بهتری داشته باشد.

مثال:

She adjusted her stance stirrupwise to gain better control.

معنی(example):

در ترتیب شبیه رکاب، وزن‌ها به طور یکنواخت توزیع شده‌اند.

مثال:

In a stirrupwise arrangement, the weights are distributed evenly.

معنی فارسی کلمه stirrupwise

: معنی stirrupwise به فارسی

به معنای در روش یا ترتیب مشابه رکاب، معمولاً در زمینه‌های مرتبط با سوارکاری و کنترل حرکات.