معنی فارسی stith
C2ابزاری که برای شکل دادن به فلزات در آهنگری استفاده میشود.
An implement used in blacksmithing for shaping metal.
- NOUN
example
معنی(example):
مشخصاتساز از یک stith برای شکلدهی به فلز استفاده کرد.
مثال:
The blacksmith used a stith to shape the metal.
معنی(example):
یک stith میتواند فرآیند ساختوساز را بهتر کند.
مثال:
A stith can enhance the crafting process.
معنی فارسی کلمه stith
:
ابزاری که برای شکل دادن به فلزات در آهنگری استفاده میشود.