معنی فارسی stockily
B1به طور استوار و محکم، با اعتماد به نفس و قدرت.
In a manner that is strong and confident.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور استوار در اتاق قدم زد.
مثال:
He walked stockily across the room.
معنی(example):
سگ به طور استوار حرکت کرد، با حضوری قوی.
مثال:
The dog moved stockily, with a strong presence.
معنی فارسی کلمه stockily
:
به طور استوار و محکم، با اعتماد به نفس و قدرت.