معنی فارسی stodged
B1فعالیتی که در آن چیزی به صورت خمیری یا چسبنده درمیآید، غالباً در زمینههای هنری یا آشپزی استفاده میشود.
An activity where something becomes doughy or sticky, often used in artistic or culinary contexts.
- VERB
example
معنی(example):
دانشآموزان پروژه خود را برای تحت تأثیر قرار دادن معلم خمیری کردند.
مثال:
The students stodged their project to impress the teacher.
معنی(example):
او ارائه را برای جذابتر کردن خمیری کرد.
مثال:
She stodged the presentation to make it look more enticing.
معنی فارسی کلمه stodged
:
فعالیتی که در آن چیزی به صورت خمیری یا چسبنده درمیآید، غالباً در زمینههای هنری یا آشپزی استفاده میشود.