معنی فارسی stolidness

B1

حالت بی‌احساسی، آرامش در برابر احساسات و هیجانات.

The state of being stolid; lack of emotional responsiveness.

example
معنی(example):

بی‌احساسی شخصیت او اغلب به دوستانش آرامش می‌دهد.

مثال:

The stolidness of his character often reassured his friends.

معنی(example):

بی‌احساسی او در تضاد با هیجان اطرافش بود.

مثال:

Her stolidness was a contrast to the excitement around her.

معنی فارسی کلمه stolidness

: معنی stolidness به فارسی

حالت بی‌احساسی، آرامش در برابر احساسات و هیجانات.