معنی فارسی stonished
B2شگفتزده، حالتی که ناشی از تعجب یا حیرت است.
Filled with wonder or amazement; astonished.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من از زیبایی غروب خورشید شگفتزده شدم.
مثال:
I was stonished by the beauty of the sunset.
معنی(example):
حضار از ترفندهای جادوگر شگفتزده باقی ماندند.
مثال:
The audience was left stonished by the magician's tricks.
معنی فارسی کلمه stonished
:
شگفتزده، حالتی که ناشی از تعجب یا حیرت است.