معنی فارسی stoond

B1

ایستادن یا قرار گرفتن در یک موقعیت خاص.

The past tense of 'stand'; to have been positioned upright.

example
معنی(example):

او در کنار در منتظر مهمان‌ها ایستاده بود.

مثال:

She stoond by the door waiting for the guests.

معنی(example):

او بعد از برنده شدن در مسابقه با افتخار ایستاد.

مثال:

He stoond proud after winning the competition.

معنی فارسی کلمه stoond

: معنی stoond به فارسی

ایستادن یا قرار گرفتن در یک موقعیت خاص.