معنی فارسی stop-loss

C1

دستوری در بورس که به فروش خودکار یک دارایی وقتی به یک قیمت مشخص می‌رسد، اشاره دارد.

An order placed to sell a security when it reaches a certain price to minimize loss.

noun
معنی(noun):

A requirement for soldiers to remain in service beyond their normal discharge date.

معنی(noun):

A stop loss order.

example
معنی(example):

سرمایه‌گذار یک دستور توقف ضرر تعیین کرد تا خسارات احتمالی را محدود کند.

مثال:

The investor set a stop-loss order to limit potential losses.

معنی(example):

استراتژی‌های توقف ضرر به مدیریت ریسک‌های مالی کمک می‌کند.

مثال:

Stop-loss strategies help manage financial risks.

معنی فارسی کلمه stop-loss

: معنی stop-loss به فارسی

دستوری در بورس که به فروش خودکار یک دارایی وقتی به یک قیمت مشخص می‌رسد، اشاره دارد.