معنی فارسی stop-offs
B1توقفها یا وقفههایی که در طول سفر برای استراحت یا دیدن مکانهای خاص صورت میگیرند.
Stops made during a journey to either take a break or visit places of interest.
- NOUN
example
معنی(example):
در طول سفر جادهای خود چند توقف برای استراحت داشتیم.
مثال:
We made a few stop-offs during our road trip to rest.
معنی(example):
برنامه سفر شامل چندین توقف در جاذبههای محبوب است.
مثال:
The itinerary includes several stop-offs at popular attractions.
معنی فارسی کلمه stop-offs
:
توقفها یا وقفههایی که در طول سفر برای استراحت یا دیدن مکانهای خاص صورت میگیرند.