معنی فارسی storay
B1طبقه، سطح یک ساختار که برای دسترسی یا استفاده طراحی شده است.
A floor or level in a building.
- NOUN
example
معنی(example):
طبقهی ساختمان به گونهای طراحی شده است که دسترسی آسان باشد.
مثال:
The storay of the building is designed for easy access.
معنی(example):
آنها قصد دارند از طبقهای برای بهینهسازی فضای خود استفاده کنند.
مثال:
They plan to use a storay to maximize space efficiency.
معنی فارسی کلمه storay
:
طبقه، سطح یک ساختار که برای دسترسی یا استفاده طراحی شده است.