معنی فارسی storifying
B1عمل استوریفای کردن، که به پردازش یا روایت داستانی تجربیات اشاره دارد.
The act of turning experiences or events into a story format.
- VERB
example
معنی(example):
او از استوریفای کردن خاطرات سفرش لذت میبرد.
مثال:
He enjoys storifying his travel memories.
معنی(example):
آنها در حال استوریفای کردن تاریخ شهرشان هستند.
مثال:
They are storifying the history of their town.
معنی فارسی کلمه storifying
:
عمل استوریفای کردن، که به پردازش یا روایت داستانی تجربیات اشاره دارد.